چند سالی است که بحث تغییر برخی مدیران شهرستان بصورت یک گفتمان مطرح است و در تبلیغات انتخاباتی برخی نامزدهای مجلس و شوراهای اسلامی و در محافل خصوصی و عمومی، بین خواصّ و بین عوامّ و در رسانه های محلی مطرح شده و میشود. و طبیعی است که با تغییر دولت برخی مدیران هم ممکن است در این فرآیند قرار گیرند. در اینجا لازم است به چند پرسش پاسخ داده شود : آیا اصلاً به تغییر مدیران معتقدیم یا نه ؟ آیا گناباد برای رشد و شکوفایی و توسعه و آبادانی به تغییر مدیران فقط، نیاز دارد ؟ اگر باید مدیران تغییر کنند کدام مدیران ؟ آیا بر اساس سلایق و خطوط منفعتی یا ملاکهای قرآنی؟ آیا این کار امکان دارد یا در گناباد غیر ممکن است ؟
در جواب این سؤالات و شاید خیلی سؤالات دیگر از این دست اولاً باید گفت : اصل گردش و تغییر مدیران خوب است و آثار و برکاتی دارد به شرط اینکه روی منطق و انصاف و اصولی باشد. ثانیاً : گناباد نیازمند تغییر برخی مدیران یا تغییر نگرش و دید آنها و بینش برخی گنابادیهاست. ثالثاً : تغییر مدیران در گناباد امکان دارد به چند شرط : 1- همه ی قدرتها را از خدا بدانیم. 2- مردم از نقد سازنده مدیران شهرستان نترسند و گام به جلو گذارند. 3- رسانه ها، نقدها را مستدلّ و مستند کنند. 4- مسئولین طراز اول شهر( امام جمعه / فرماندار/ نماینده) که نقش اساسی در تغییر و گزینش مدیران دارند طبق ملاکها و نیازها و عملکردها قضاوت کنند. 5- نان به عوض یا به قرض، به همدیگر ندهیم . 6- دست دلالان قدرت و مافیاها کم و کوتاه گردد. 7- نخبگان شهر خود را به خواب نزنند و واقعیتهایی را که به مصالح نظام ضربه نمیزند بیان کنند. 8- شورای اسلامی شهر به وظیفه خود در نظارت بر مدیران شهر عمل کنند. حلّال مشکلات، مديريت قرآنی در جامعه است ! اگر قدرت و امکانات در دست افراد صالح باشد، بهره برداری صحیح میکنند و اگر در اختیار نااهلان قرار گیرد سوء استفاده میکنند. بنابراین دنیا و قدرت، برای گروهی نعمت و برای گروهی نقمت و وسیله بدبختی است و قرآن از هر دو نمونه یاد کرده است : اگر مؤمنان به قدرت برسند، به سراغ نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر میروند (الَّذِينَ إِن مَّكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنكَرِ وَلِلَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُور) (سوره حج آیه43ِ) ولی انسانهای منحرف و نااهل، اگر قدرتمند شوند کارشان طغیان است. ( ان الانسان لیطغی) (سوره علق آیه 6) ، و در راه نابودی منابع اقتصادی و نسل بشر گام بر میدارند. ( واذا تولّی سعی فی الارض لیفسد فیها و یهلک الحرث و النسل ...) (سوره بقره آیه : 205) و عاقبت، مردم را به دوزخ میکشانند.( ائمة یدعون الی النار) (سوره قصص آیه 41)
در گزينش مديران به اين نکات توجّه کنيم : 1- به بهترین ها توجّه کنیم . (سوره قصص آیه 26) 2- برای استخدام، دو عنصر توانایی(تخصّص) و امانتداری ( تعهّد ) لازم است. (القوی الامین- سوره قصص آیه26) 3- مدیر اسلامی و مؤمن کسی است که تمام نقاط زمین برای کارکردن او یکسان است یعنی؛ هرجا که توان دارد هدف مقدّس خود را پیاده میکند. 4- مدیران مؤمن، هم در فکر ارتقای روحی و رشد امور معنوی هستند و هم بدنبال رفاه و حلّ مشکلات اقتصادی و فقرزدایی و اصلاح جامعه. 5- مدیر اول باید خود عامل باشد، چون امر و نهی او زمانی مؤثّر است که خودش به وظایف فردی عمل کند. 6- توانایی ها و امانتداری ها را باید در شرایط عادی و بدون توجّه طرف، شناسایی و احراز کرد. چون غالب افراد با تصنّع، تملّق و ریاکاری واقعیّت عمل خود را می پوشانند. امّا حضرت موسی در یک صحنه طبیعی، با یک کار حمایتی و برخورد عفیفانه، خود را نشان داد. ( سوره قصص آیات 23 تا 26) دو اصل اساسی در گزينش مديران در آیه 26 سوره قصص مهمترین و اصولی ترین شرایط مدیریت به صورت کلی و فشرده آمده است : قدرت و امانت بدیهی است که منظور از قدرت، تنها قدرت جسمانی نیست؛ بلکه مراد، قدرت و قوّت بر انجام مسئولیت است. یک مدیر قوی کسی است که حوزه ی مأموریت خود را به خوبی بشناسد، از انگیزه ها با خبر باشد، در برنامه ریزی مسلّط و از ابتکار کافی برخوردار و در تنظیم کارها ماهر باشد. هدف ها را روشن و نیروها را برای رسیدن به هدف بسیج کند. در عین حال، دلسوز و خیرخواه و امین و درستکار باشد. آنها که در سپردن مسئولیت ها و کارها تنها به امانت و پاکی قناعت میکنند، به همان اندازه در اشتباه اند که برای پذیرش مسئولیت، داشتن تخصّص را کافی میدانند. منطق اسلام اینست که هر کار باید به دست فردی نیرومند و توانا و امین باشد تا نظام جامعه به سامان رسد. اگر در علل زوال حکومتها در طول تاریخ بیندیشیم، می بینیم که عامل اصلی، سپردن کار به دست یکی از 2 گروه است : مدیران خائن و پاکان غیرمدیر؛ که نتیجه ی هردو یکی است.( تفسیر نمونه ج16ص66) شاید بتوان نتیجه گرفت که تغییر مدیران هم یک پروژه ( طرح و فرآیند : Project ) و هم یک پروسه( روند : Process ) است! از این نظر که باید پیگیری شده و مسئولین ضعیف و قوی شناسایی و تغییر حاصل شود یک پروژه است ولی از این دید که باید مدیران خوب تربیت شوند یک پروسه است. به امید روزی که مدیران شایسته بر تمامی کره خاکی حکومت کنند و برای همه مدیران و مسئولین لایق دعا میکنیم و از خداوند میخواهیم همان دعای امام زمان (عج) را در حق مسئولین و مردم، مستجاب کند : « .... و تفضّل علی الامراء بالعدل و الشفقة و علی الرعیة بالانصاف و حسن السیرة ... »
والسلام من اتّبع الهدی شهریورماه 1392 روح الله پورعابدین
نظرات شما عزیزان:
|
منوی اصلی
<-PollName->
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت:
نویسنده: 
